زندگینامه نظامی گنجوی
آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

  نظامی قسمت بزرگ عمر خود را در وطن خود گنجه صرف کرد و در همان جا به کسب علوم و فنون علم پرداخت و تنها یک سفر کوتاه به دعوت قزل ارسلان به یکی از شهرهای نزدیک گنجه کرد و در مجلس آن پادشاه با نهایت احترام و اکرام پذیرفته شد. نظامی هیچگاه در مدح مبالغه ننمود و برای جلب نظر حکمرانان، شعر نساخت و بخصوص در اواخر عمر گوشه گیر و آزاده زیست و گردن در پیشگاه امرا فرود نیاورد.

 

نظامی غیر از دیوانی که عدد ابیات آن را دولتشاه بیست هزار بیت نوشته و اکنون فقط مقداری از آن در دست است پنج مثنوی مشهور بنام پنج گنج دارد که آنها را عاده خمسه نظامی می گویند. (مخزن الاسرار، خسرو شیرین، لیلی و مجنون، بهرام نامه یا هفت پیکر، اسکندر نامه)

نظامی غیر از پنج گنج دیوان قصاید و غزلیاتی هم داشتت.

نظامی در سال ۶۲۴ در گذشته و دیار فانی را وداع گفته، مدفن نظامی در گنجه تا اواسط عهد قاجاریه باقی بود اما بعد از آن رو به ویرانی نهاد تا باز بوسیلة محلی آذربایجان شوروی مرمت شد، یادش گرامی باد.

 

نخستین بار گفتش «کاز کجایی»؟ / بگفت: «از دار ملک آشنایی»

بگفت: «آنجا به صنعت در چه کوشند؟» / بگفت: «انده خرند و جان فروشند»

بگفتا: «جان فروشی در ادب نیست» / بگفت: «از عشقبازان این عجب نیست»

بگفتا: «از دل شدی عاشق بدین سان؟» / بگفت: «از دل تو می گویی، من از جان»

بگفتا: «هر شبش بینی چو مهتاب؟» / بگفت: «آری، چو خواب آید: کجا خواب؟»

بگفتا: «دل ز مهرش کی کند پاک؟» / بگفت: «آنگه که باشم خفته در خاک»

 




تاريخ : شنبه 1 شهريور 1393برچسب:, | 13:16 | نويسنده : زهره |